کد خبر: 2345

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 639

ده حکمت از ابوذر غفاری | عبد الحسین طالعی

1.شفیع جناب ابوذر گوید: کسی را که به عنوان امام جماعت برمی گزینی، شفیع تو به درگاه خدای عزّوجلّ است پس نادان و فاسق را به عنوان شفیع خود انتخاب نکن.[1] طلب علم جناب ابوذر گوید: هر کس علمی از علوم […]

1.شفیع

جناب ابوذر گوید:

کسی را که به عنوان امام جماعت برمی گزینی، شفیع تو به درگاه خدای عزّوجلّ است پس نادان و فاسق را به عنوان شفیع خود انتخاب نکن.[1]
طلب علم

جناب ابوذر گوید:

هر کس علمی از علوم آخرت بیاموزد تا بدان، امری از امور دنیا را بیندوزد، بوی بهشت را نمی یابد.[2]
توشۀ راه

ابوذر در کنار کعبه به پا خاست و گفت:

من جندب بن سکن هستم.

مردم گرد او آمدند، او گفت:

هنگامی که برای شما سفر پیش آید، با خود توشه ای بر می دارید. پس برای سفر قیامت توشه ای بر گیرید. آیا در این سفر به چیزی نیاز ندارید؟

گفتند: راه را به ما نشان ده.

جناب ابوذر گفت:

روزی گرم، به یاد روز قیامت، روزه بگیر.

برای امور سخت [دشواری های روز محشر] حجّ به جا آور.

دو رکعت نماز، در تاریکی شب، برای تنهایی قبر بگذار.

 توشۀ این راه کلمۀ خیری است که می گویی. و کلمۀ شرّی است که خود را از گفتن آن با زمی داری یا صدقه ای که به نیازمندی می بخشی تا از مشکلات آن روز دشوار نجات یابی؛ ای بشر نیازمند!

دنیا را در دو درهم خلاصه کن:

یک درهم برای خانواده ات نگاه دار. درهم دیگر را برای آخرتت (قبل از مرگ) پیش فرست. و بدان که درهم سوم فقط برایت زیان دارد و نه سود؛ که بدان نیازی نخواهی یافت.

دنیا را در دو کلمه خلاصه کن: یک کلمه برای طلب حلال و کلمه دیگر برای آخرت. کلمۀ سوم زیان دارد و نه سود؛ و نیازی به آن نخواهی یافت.

جناب ابوذر افزود:

حسرتِ روزی که به آن نرسیده ام، مرا کُشت.[3]

 
سخنی با جوانِ از دست رفته

ذرّ فرزند ابوذر از دنیا رفت. ابوذر بر سر قبر او ایستاد، دست بر قبر کشید و گفت:

ای ذرّ! خدایت رحمت کناد. به خدا قسم، تو نسبت به من بسیار نیکو کار بودی و من از تو راضی هستم. مرا به هیچ کس جز خدا نیازی نیست. و اگر هول از عالمِ پس از مرگ نبود، دوست داشتم که به جای تو باشم. ناراحتی که برای وضعیتِ تو پس از مرگ دارم، مرا از ناراحتیِ فقدان تو بازداشته است.

به خدا سوگند، از دوریِ تو گریه نکردم بلکه برای موافق سختی که در پیش داری، گریستم. ای کاش می دانستم که تو چه گفته ای و به تو چه پاسخی داده اند.

بار خدایا! من از حقّی که بر او دارم، می گذرم و آن را به او می بخشم. پس تو نیز حقوق خود را که بر او واجب کرده بودی، ببخشای، که تو، به جود و کرم، از من سزاواتری.[4]

 
به خودت بدی مکن

امام صادق علیه السلام فرمود:

شخصی به ابوذر نامه ای نوشت و از او خواست که  چیزی از علم برایش بنویسد. جناب ابوذر نوشت:

علم زیاد است؛ امّا اگر توانستی به کسی – که دوست می داری – بدی نکنی، این گونه باش.

آن شخص گفت: آیا کسی هست که نسبت به شخصی که دوست دارد، بدی کند؟

ابوذر پاسخ دارد. بلی. جانِ خودت محبوب ترین اشخاص نزد تو است. وقتی معصیت خدا می کنی، به آن بدی کرده ای![5]

 
غفلت

امام صادق علیه السلام چند بیت از اشعار ابوذر غفاری نقل فرمود که ترجمه اش این است:
تو در  غفلتی و قلبت سرگرم، عمر می گذرانی و گناهان بر جای خود هستند.
کارهایی که کرده ای، همه در کارنامه ای نوشته شده اند و تو از آن بی خبری!
[امید داری و] اقدام به توبه نمی کنی تا پیر شوی و امّا این امید: واهی و سست است.
شگفتا! چگونه از روی جهالت می خندی؟ در حالی که گناهانت برای خداوند آشکار است.
پس هم امروز دربارۀ جان خود بیندیش، تلاش کن و جان خود را از این خواب وارهان، ای متحیّر سرگردان![6]

 
میان دو نعمت

کسی به ابوذر گفت: ای صحابی رسول خدا! خود را چگونه می یابی؟

پاسخ داد: خود را میان دو نعمت می بینم: بین گناهی که خدا بر من پوشانده است، و ستایش کسی که فریب ظاهر مرا خورده است.[7]

 
دو شریک

ابوذر به کسی گفت:

دو شریک در اموالت داری: حوادث روزگار و وارثان. تا می توانی بکوش که در این مشارکت، زیانکار نباشی.[8]

 
روزه و افطار

ابوذر گفت:

تو را به سه خصلت سفارش می کنم: به خوراک روزانه ات قناعت کن، برای رفتن نگران باش، روزه ات را دنیا و افکار آن را مرگ قرار ده.[9]

 
ای جویندۀ دانش

امام صادق علیه السلام فرمود:

جناب ابوذر در خطبه اش می گفت:

ای جویندۀ علم! هر چه در دنیا است، یا خیر آن سود می رساند یا شرّ آن ضرر می زند، مگر رحم الهی شامل شود. (پس خیر آن را برگزین، و از شرّ آن دوری کن)

ای جویندۀ علم! خانواده و مال دنیا تو سرگرم نسازد. روزی از آنها جدا می شوی؛ مانند میهمانی که شبی نزد میزبان بگذارند، سپس از نزد آنها به جایی دیگر رود.

دنیا و آخرت مانند دو اقامتگاه هستند، که از یکی به دیگری منتقل می شوی.

میان مرگ تا بعث، تنها، به اندازۀ خوابی است (کوتاه) که به خواب می روی، سپس بیدار می شوی.

ای جویندۀ علم! برای ایستادن خود در پیشگاه خدای عزوجل (خیری) پیش فرست، زیرا پاداش تو را بر اساس عملت می دهند . همانگونه که رفتار می کنی، با تو رفتار کنند.

 ای جوینده علم! [تا می توانی ] نماز بگزار ، پیش از آنکه به شب و روزی بررسی که نتوانی نماز بگزاری . نماز برای نمازگزار – به اذن خداوند – مانند شخصی است که بر سلطانی وارد شو د. سلطان ساکت شود و به سخنش کاملا گوش فرا دهد تا بیان مطلب خود را به فرجام رساند . همین گونه انسان مسلمان زمانی که در حال نماز است ، خداوند پیوسته به او نظر می افکند تا نمازش را به پایان برساند .

ای جوینده علم ! صدقه بده ، قبل از این که زمانی فرا رسد که نتوانی مالی در راه خدابخشی یا (ضرری را) باز داری .صدقه برای صدقه دهنده مانند شخصی است که گروهی به انتقام خونی در پی او هستند . او می گوید : مرا نکشید و مهلتی برایم قرار دهید تا رضایت شما را جلب کنم . پیمانی بر گردنش می آید تا زمانی که خداوند گروهی را این دنیا ببرد ، در حالی که از آنها راضی است (و یکی از آنها فرد صدقه دهنده است) و کسی که خدا از او راضی گردد ، از آتش دوزخ آزاد می شود .

ای جوینده علم !

 قلبی که چیزی از حق در آن نباشد ، مانند خانه ای ویرانه است کسی در فکر آبادکردن آن نیست .

ای جوینده علم !

این زبان هم کلید خیر است و هم کلید شر . پس بر  قلبت نگهبان گمار ، چنان که طلا و ثروت خود را حفظ می کنی .

 ای جوینده علم !

این مثل ها را برای مردم می زنیم و تنها اهل علم اند آنها را تعقل می کنند .[10]


[1] . من لایحضره الفقیه 1/378، ذیل حدیث 1102.

[2] . مستطرفات السرائر / 143 حدیث 9.

[3] . من لا یحضره الفقیه 2/282 حدیث 2456.

[4] . من لا یحضره الفقیه 1/185 حدیث 558.

[5] . کافی 2/458.

[6] . بحارالانوار 78/453.

[7] . امالی شیخ طوسی / 49 – 50.

[8] . معدن الجواهر، کراجلی / 62.

[9] . معدن الجواهر / 80، کنز الفوائد 1/305.

[10] . مجالس مفید /179 – 180 مجلس 23

 

منبع+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود